نهجالبلاغه گزیدهای از خطبهها، نامهها و سخنان کوتاه علی ابن ابیطالب است که شخصی به نام سید رضی در قرن چهارم هجری قمری براساس ذوق ادبی خویش از نامهها و خطبه های علی فراهم آورده است
ساختار
سخنان امیرالمومنین علی ابن ابیطالب در این کتاب بر در سه باب آمدهاست:
باب اول: خطبهها و اوامر
باب دوم: نامهها و رسائل و وصایا
باب سوم: کلمات قصار، حکمت آمیز و مواعظ
ترجمههای نهجالبلاغه
ترجمههای متعددی از این کتاب به فارسی در دسترس است که از آن میان میتوان به ترجمههای سید جعفر شهیدی، علی نقی فیضالاسلام، جواد فاضل، محمد تقی جعفری، سید محمدمهدی جعفری، حسینعلی منتظری، حسین انصاریان و محمد دشتی از نهجالبلاغه اشاره کرد. نهج البلاغه منظوم (خطبهها) بهاهتمام علی توکلی گنابادی مهمترین اثر منظوم فارسی بر اساس نهج البلاغه است.
مآخذ و مدارک نهجالبلاغه
علامه امینی در جلد چهارم کتاب الغدیر ۸۱ شرح نهجالبلاغه را معرفی کردهاست.۲ معروفترین شروح نهجالبلاغه شرح ابن ابیالحدید معتزلی بغدادی، شرح ابن میثم بحرانی، شرح خوئی و از معاصران، ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه اثر شیخ محمدتقی جعفری و شرح نهجالبلاغه تالیف شیخ محمد تقی شوشتری، را میتوان نام برد.
نخستین گردآورنده کلمات قصار علی ابوعثمان عمرو بن بحر جاحظ صاحب (بیان و تبیین) درگذشتهً ۲۵۵ ه. ق میباشد. وی صد کلمه از کلمات قصار امیرالمؤمنین را انتخاب کرده و آن را (مطلوب کل طالب من کلام امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب) نامیدهاست.
تاریخنگاران و حدیثدانان دیگری نیز به گردآوری سخنان و اندرزهای علی اقدام کردهاند، برای نمونه قاضی محمد بن سلامه معروف به قضاعی درگذشتهً ۴۰۵ هجری مجموعهای از سخنان امیرالمؤمنین علی را به نام «دستور معالم الحکم و مأثور مکارم الشیم» گردآوری کردهاست.۳ ترجمه این کتاب به زبان فارسی نیز به نام «قانون» چاپ شدهاست.۴ بسیاری از خطب و نامههای نهجالبلاغه پیش از آن در کتاب «الغارات» تالیف ابواسحاق ثقفی کوفی، از دانشمندان قرن سوم (متوفی ۲۸۳ هجری قمری) آمدهاست.۵ همچنین بخش بزرگی از خطبههای توحیدی نهجالبلاغه در کتابهایی که یک قرن پیش از نهجالبلاغه تالیف شده، نظیر کتاب «الکافی» شیخ کلینی و «کتاب التوحید» شیخ صدوق آمدهاست.
علی بن حسین مسعودی مورخ بزرگ که تقریباً صد سال پیش از سید رضی میزیستهاست (اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم) در جلد دوم کتاب معروف خود «مروج الذهب» مینویسد: «آنچه مردم از خطابههای علی در مقامات و حوادث مختلف حفظ کردهاند، بالغ بر چهارصد و هشتاد و اندی میشود. علی آن خطابهها را بالبداهه و بدون یادداشت و پیشنویس بیان و انشا میکرد و مردم هم الفاظ آن را میگرفتند و عملاً نیز از آن بهرهمند میشدند.» گواهی دانشمند متتبعی مانند مسعودی میرساند که خطابههای علی فراوان بودهاست که سید رضی از این میان در نهجالبلاغه تنها ۲۳۹ خطبه را نقل کرده، که جنبه ادبی قویتری را به انتخاب و تشخیص او داشتهاست.
کتابهای تحقیقی بسیار کاملی در مورد اسناد و مدارک نهجالبلاغه انتشار یافته که از جمله مهمترین آنها سه کتاب «روات و محدثین نهجالبلاغه» تالیف محمد دشتی و همکاران، «استناد نهجالبلاغه» تالیف امتیاز علی خان عرشی و ترجمه دکتر آیتاللهزاده شیرازی و «مصادر نهجالبلاغه» تألیف سید عبدالزهرأ حسینی است.
تمجید از نهجالبلاغه
بسیاری از ادیبان طراز اول عرب از جمله عبدالحمید کاتب (قرن دوم)، جاحظ (قرن سوم)، قدامة بن جعفر (قرن چهارم)، ابن ابی الحدید (قرن ششم) و خلیل بن احمد فراهیدی (قرن هشتم) فصاحت نهجالبلاغه را ستودهاند. از جمله جاحظ در کتاب خود البیان والتبیین —که به گفتهٔ ابن خلدون یکی از ارکان چهارگانه ادب محسوب میشود۶— با نقل یکی از سخنان علی میگوید «اگر فقط همین عبارت به دست ما رسیده بود کفایت میکرد و برای دلالت داشتن بر فصاحت و بلاغت در عالیترین مرتبه جای میگرفت و با وجود آن برای پی بردن به ارزش بلاغی سخنان علی به دیگر سخنانش نیاز نداشتیم.۷»
علی الجندی رئیس دانشکده علوم در دانشگاه قاهره در مقدمه کتاب «علی بن ابی طالب، شعره و حکمه» درباره نثر نهجالبلاغه میگوید:
نوعی خاص از آهنگ موسیقی که بر اعماق احساسات پنجه میافکند در این سخنان هست، از نظر سجع، چنان منظوم است که میتوان آنرا «شعر منثور» نامید.
جرج جرداق مسیحی در مورد نهج البلاغه چندیدن کتاب نوشته و گفته: «بعد از امام علی (ع) کسی را سزاوار نویسندگی ندیدم به همین دلیل جز ایشان در مورد کسی ننوشتم.»
شیخ محمد عبده از مفتیان پیشین مصر از جمله کسانی بود که به شرح و تبلیغ نهج البلاغه در میان جوانان مصری پرداخت. وی در مقدمه شرح خود گفته است: «در همهٔ مردم عرب زبان یک نفر نیست مگر آنکه معتقد است سخن علی بعد از قرآن و کلام نبوی شریفترین و بلیغترین و پرمعنیترین و جامعترین سخنان است.»۸۹
حسین لنکرانی میگوید: در اوایل دوره رضاخان روزی بر میرزا یحیی دولتآبادی وارد شدم. کتاب شریف نهج البلاغه را در برابر خود گشوده بود و دو زانو روی آن خم شده و مطالعه میکرد. من که رسیدم سر برداشت و زمانی که به من نگریست دیدم چشمانش از گریه سرخ و اشکبار است. با حالت تاثری گفت:۱۰
نجاست من بر میرزا علی محمد باب شرف دارد. اگر دین و معارف آن همین است که این کتاب میگوید، پس او چه میگوید؟ این سخنان بلند نهج البلاغه کجا و لاطائلات باب کجا؟
وی رهبران بابی را جمع و آنان را به بازگشت به تشیع امر کرد. بدین ترتیب بابی گری در ایران پایان یافت.
